زرد ها بیهوده قرمز نشدند . قرمزی رنگ نینداخته بیهوده بر دیوار
صبح پیدا شده اما ، آسمان پیدا نیست
صبح پیدا شده اما ، آسمان پیدا نیست
گرته روشنی مرده ی برفی ، همه کارش آشوب
بر سر شیشه هر پنجره بگرفته قرار
من دلم سخت گرفته ست از این
میهمان خانه ی مهمان کش روزش تاریک
....
11:30
... یواش بابا ! چه خبره ؟! ( با عقربه های ساعت رو میزمم ! ) !
دپرس مییییییییشووویییییییییییییم !
(( آخه عرضه دپرس شدنم نداری که ! میتونی 2 دیقه آروم بشینی ؟! )) !؟
چرا با خودت حرف میزنی حالا !؟
...
12:26 !!!!
یه بلاگنویسی یه مقایسه های جالبی رو کنار هم آورده بود ! بعد از گیر دادن به تنیسورها و لوازم آرایش و خونه سگها و چی و چی یه مقایسه جالب از کمدین ها و دنیای کمدی داشت .
خودم همیشه بین کمدین های هم وطن ! و وارداتی هاش مقایسه بر گذار میکردم ! و به این نتیجه می رسیدم که این بنده خدا ها هی دست و پا میزنن و ادا اطوار در میارن تا بلکه ما یه لبخندی عنایت کنیم ! اما نمونه مرغوب خارجکیش با قرار گرفتن در موقعیت های خاص و بعضا حتی بدون ارتعاش کوچکترین صدایی از حنجره مبارک (
مستر بین ) به سبک سینمای شبه صامت ملت رو میترکونن !
اما خب ظاهرا
Before و
Today اونورکی ها یه مدل دیگست : ( پس اونام گاهی مقایسه دارند ! )